۱۳۹۶/۰۳/۱۴

پیرمرد و دریا - همینگویِ همیشه استاد


سانتیاگو پیرمردی ماهی‌گیر که تمام عمرش را در دریا گذرانده  ولی در هشتاد و چهار روز گذشته هیچ صیدی نداشته و مورد تحقیر و تمسخر بقیه ماهی‌گیران است اما او هنوز امیدش را از دست نداده و منتظر روزِ موعود و پاسخی درخور به تمام بداقبالی‌های این مدت است. او بامداد  روز هشتاد و پنجم  به دریا می‌زند و سرانجام روز موعود فرا می‌رسد و سانتیاگو موفق به صید ماهی بسیار بزرگ می‌شود، صید در اوج تنهایی پیرمرد و بدون دستیار سه شبانه روز در اقیانوس به طول می‌انجامد و پس از جان کندن فراوان ، سانتیاگو موفق به صید ماهی به  طول  ۶ متر می‌شود، ماهی آنچنان بزرگ است  که  حتی در قایق هم جا نمی‌شود. سانتیاگو با تمام تجربه‌اش در دریا نه نام ماهی را می‌داند نه  نظیرش  را دیده ، نه در موردش چیزی شنیده و نه حتی انتظار شکارش را داشته‌است. ولی درام  داستان پس از صید آغاز می‌شود و ارنست همینگوی هنر نویسندگی خود را نمایان می‌سازد. صیدی که پیروزی بزرگ برای پیرمرد صبور و رنج دیده به ارمغان می‌آورد اما در واقع نتیجه‌ واقعی چیزی جز شکست نیست!  شکستی بزرگ برای پیرمردی صبور ، پیرمرد که گاهی در طول شکار  با استیصال تمام اذعان به خستگی جسمی و روحی خود می‌کند و در هنگام  صید ماهی دائما در حال دعا و  خواندن  بخش‌های از انجیل است. دعاها به ظاهر با شکار ماهی  برآورده می‌شوند اما در پایان با خورده شدن ماهی بزرگ  توسط کوسه‌ها چیزی جز بی پاسخ ماندن تمامی دعاها و نذرها برای پیرمرد باقی نمی‌ماند!
هنر همینگویِ همیشهِ استاد از اینجا آغاز می‌شود ، خلق یک قهرمان شکست خورده. قهرمانی شکست خورده که همچنان جزو یکی از مانا ترین کاراکترهای تاریخ ادبیات جهان است.صبر ، استقامت و ایستادگی پیرمرد در دریا هنگام شکار ماهی بی نظیر و مثال زدنی است و هر خواننده‌ای عملاً منتظر نتیجه‌ای مثبت برای این ایستادگی در برابر سختی‌های این صیدِ مشکل و مصائب طاقت فرسای هشتاد و چهار روزِ پیش از آن است. اما اینگونه نمی‌شود و تمام دعاهای پیرمرد  بی جواب می‌ماند اما او پس از بازگشت به ساحل همان پیرمرد پیش از ترک آن نیست و تاملات روحی و درونی او ارتقا یافته است و همینگوی این ارتقای روحی سانتیاگو را با تلمیحی از به صلیب کشیده شدنِ مسیح در کوه جلجتا مقایسه می‌کند ، آنجا که سانتیاگوی تنها و به ظاهر شکست خورده  دکل قایق را به دوش می‌گیرد و از تپه بالا می‌رود تا به کلبه خود در بالای آن برسد...
زندگی شاید کلنجار بیهوده‌ای باشد اما درس‌های نهفته در مسائل و مصائب آن فراتر از تمام پیروزی‌ها ، باخت‌ها، به دست آوردن‌ها یا نیاوردن‌ها هستند. داستان یک جمله کلیدی از زبان سانتیاگو دارد، جمله ای که می‌گوید فارغ از هر برد و باختی به دل مصائب بزن و با شجاعت تمام مبارزه کن.
«انسان واقعی ممکن است نابود شود ولی هرگز شکست نخواهد خورد»