سانتیاگو پیرمردی ماهیگیر که تمام
عمرش را در دریا گذرانده ولی در هشتاد و
چهار روز گذشته هیچ صیدی نداشته و مورد تحقیر و تمسخر بقیه ماهیگیران است اما او هنوز
امیدش را از دست نداده و منتظر روزِ موعود
و پاسخی درخور به تمام بداقبالیهای این مدت است. او بامداد روز هشتاد و پنجم به دریا میزند و سرانجام روز موعود فرا میرسد
و سانتیاگو موفق به صید ماهی بسیار بزرگ میشود، صید در اوج تنهایی پیرمرد و بدون
دستیار سه شبانه روز در اقیانوس به طول میانجامد و پس از جان کندن فراوان ،
سانتیاگو موفق به صید ماهی به طول ۶ متر میشود، ماهی آنچنان بزرگ است که حتی
در قایق هم جا نمیشود. سانتیاگو با تمام تجربهاش در دریا نه نام ماهی را میداند
نه نظیرش
را دیده ، نه در موردش چیزی شنیده و نه حتی انتظار شکارش را داشتهاست. ولی
درام داستان پس از صید آغاز میشود و
ارنست همینگوی هنر نویسندگی خود را نمایان میسازد. صیدی که پیروزی بزرگ برای
پیرمرد صبور و رنج دیده به ارمغان میآورد اما در واقع نتیجه واقعی چیزی جز شکست
نیست! شکستی بزرگ برای پیرمردی صبور ،
پیرمرد که گاهی در طول شکار با استیصال
تمام اذعان به خستگی جسمی و روحی خود میکند و در هنگام صید ماهی دائما در حال دعا و خواندن بخشهای
از انجیل است. دعاها به ظاهر با شکار ماهی
برآورده میشوند اما در پایان با خورده شدن ماهی بزرگ توسط کوسهها چیزی جز بی پاسخ ماندن تمامی دعاها
و نذرها برای پیرمرد باقی نمیماند!
هنر همینگویِ همیشهِ استاد از اینجا
آغاز میشود ، خلق یک قهرمان شکست خورده. قهرمانی شکست خورده که همچنان جزو یکی از
مانا ترین کاراکترهای تاریخ ادبیات جهان است.صبر ، استقامت و ایستادگی
پیرمرد در دریا هنگام شکار ماهی بی نظیر و مثال زدنی است و هر خوانندهای عملاً منتظر
نتیجهای مثبت برای این ایستادگی در برابر سختیهای این صیدِ مشکل و مصائب طاقت فرسای
هشتاد و چهار روزِ پیش از آن است. اما اینگونه نمیشود و تمام دعاهای پیرمرد بی جواب میماند اما او پس از بازگشت به ساحل همان
پیرمرد پیش از ترک آن نیست و تاملات روحی و درونی او ارتقا یافته است و همینگوی این ارتقای روحی سانتیاگو را با تلمیحی از به صلیب کشیده شدنِ مسیح در کوه جلجتا مقایسه میکند ، آنجا
که سانتیاگوی تنها و به ظاهر شکست خورده دکل
قایق را به دوش میگیرد و از تپه بالا میرود تا به کلبه خود در بالای آن برسد...
زندگی شاید کلنجار بیهودهای باشد اما درسهای نهفته در مسائل و مصائب آن فراتر از تمام پیروزیها ، باختها، به دست آوردنها یا
نیاوردنها هستند. داستان یک جمله کلیدی از
زبان سانتیاگو دارد، جمله ای که میگوید فارغ از هر برد و باختی به دل مصائب بزن و
با شجاعت تمام مبارزه کن.
«انسان واقعی ممکن است نابود
شود ولی هرگز شکست نخواهد خورد»
